عاشورای حسینی و مسئلهی ولایتپذیری
مقام معظم رهبری، با اندیشهای ژرف و دانشی وسیع، درسها، پیامها و عبرتهایی از مدرسهی عاشورا مطرح نموده و جان تشنهی شنوندگان را از درسهای سازنده و الهام آفرین عاشورا سیراب مینماید.
نوآوری، طراوت بیان، خلوص، عامل بودن و زمان آگاهی سبب گشته، دُرهای صید شده از آموزههای عاشورایی زیر نور خورشید آگاهی بدرخشند، چشمها را خیره کرده و از جان بر آمده بر جان نشینند.
در دوران سیاه ستم شاهی، که اختناق یزیدی نفسها را در سینهها حبس کرده بود و ضرورت مبارزهای حسینی از هر جهت احساس میشد، در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی از سویی غبار تحریف از چهرهی مکتب عاشورا میزداید و از دیگر سو پیام عاشورا را چنان ترسیم مینماید که راه مبارزه را روشن و فروخفتگان را بیدار و عاشقان کربلا را به آنجا میبرد که چون یاران امام حسین علیهالسلام نه از خیل دشمن میترسند و نه از قساوت قساوت پیشگان هراسی به خود راه میدهند.
پس از به بارنشستن آموزههای حسینی در مقطعی از زمان و پیروزی اعجاب برانگیز انقلاب اسلامی ایران، این آموزهها و درسها در قالبی دیگر، به صورتی متین و راهگشا مطرح میشوند و راه زیستن را به پیروان نهضت حسینی، با تکیه بر آموزههای عاشورا میآموزد. در طول جنگ تحمیلی که درسهای عاشورا و نهضت حسینی اوج یافته و الهام بخش ملتی بزرگ و حماسه آفرین میگردد، در خطابهها و تحلیلهایی استوار، درس ایمان، فداکاری، ایثار، شهادتطلبی، بصیرت، دشمنشناسی، مقاومت و صبر را فرا روی نسل انقلاب ایران میگشاید.
این درسها اثری شگرف در مردان و زنان این مرز و بوم به جای مینهد که خود از آن چنین میگویند:
در شب هفتم یکی از برادران شهید در اهواز شرکت کردم. میان این جوانها حتی مردان میان سال، وقتی نگاه بر چهرهی آنها میکردم با همهی دل احساس میکردم که دارم شهدای کربلا را زنده در مقابل خود میبینم. این حماسه آفرینان جهان امروز، این کسانی که حاضرند گرسنگی بکشند و مقاومت بکنند و اما آنچه را که به نظرشان خلاف رضای خداست انجام ندهند.1
و مشاهدات خود از شهادتطلبی، بزرگترین درس عاشورا در آن شرایط سرنوشت ساز، را این گونه ترسیم میکند:
وقتی ملتی حرفی ندارد که شهید بدهد و شهید بشود، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت نخواهد آورد.2
ملت ایران با فراگرفتن همین درسها، در صحنههای گوناگون مبارزه، در جبهههای مقاومت و ایثار و در سایر میدانها، حماسه آفریدند و صحنههایی افتخارآمیز و ماندنی در تاریخ شکوهمند ایران اسلامی ایجاد نمودند.
سرانجام در پرتو این مقاومتها، رشادتها، ایثارها و جانفشانیها، نظام مقدس جمهوری اسلامی به درختی تنومند و سترگ، که از بادها و طوفانها باکی نداشت، تبدیل گردید. همهی اینها به برکت درسهای به یادماندنی و مکرر عاشورا بود که در ایران زمزمه گردیده و به الگوی بی نظیر مقاومت بدل شد. در شرایط کنونی و در سالی که با درایت رهبر معظم انقلاب به نام عزّت و افتخار حسینی نامیده شده، عبرتهای عاشورا سازندهترین گزینه است که ره آوردی گرانسنگ را در پی دارد. با توجه به عبرتهاست که میتوان از تکرار تاریخ و سلطهی جباران و منافقان جلوگیری کرد. بدین روی به تبیین این بخش از رهنمودهای رهبر فرزانهی انقلاب میپردازیم.
عبرت
نخست لازم است که مفهوم عبرت را توضیح دهیم.
عبرت اسم نوع از مصدر عبور، به معنای گذر از آب و مانند آن و یا اسم مصدر از اعتبار است.
کاربرد عبرت در جایی است که از امر قابل مشاهدهای، به امری غیر قابل مشاهده دست یابیم،3 به گونهای که بتوانیم برای شناخت آن به امر مشاهدهاستدلال کنیم.
عبرت از حوادث تاریخی یعنی عبور از ظاهر آنها و دست یافتن به پیامی که در درونشان نهفته است و رسیدن به سنتهای حاکم بر تاریخ و به کار بستن آنها، به عبارت دیگر عبرت یعنی تجربهی تاریخ و دست یافتن به آگاهیهایی که حوادث تاریخ از آن حکایت میکند.
گرچه جوامع بشری در ادوار مختلف و اقوام گوناگون ویژگیهایی مختص به خود را دارند، ولی در اصول کلی و بنیادی به نقاط مشترکی میرسند که از آن به سنن تاریخی و قوانین حاکم بر آن یاد میشود. خداوند در قرآن به همین قوانین اشاره مینماید:
«قد خلت من قبلکم سُنَنٌ فسیروُا فِی الأرض فانظروُا کیف کان عاقبة المکذبینَ»4 پیش از شما ملتهایی با روشها و طریقههایی بودهاند؛ در زمین گردش کنید، بنگرید سرانجام آنها که وعدههای خدا را تکذیب کردند چه شد؟
و به عبرت و پند گرفتن از تاریخ و تأمل در زندگی پیشینیان برای کشف سنن حاکم بر تاریخ ارشاد میفرماید:
«لقد کان فی قصصهم عبرة لاُولِی الألباب»5 در سرگذشت ایشان برای صاحبان خرد (خردمندان) عبرت است.
مقام معظم رهبری به همین تأکید و سفارش مینماید:
«قرآن به ما میگوید که از گذشته تاریخ درس بگیرید. حالا ممکن است بعضیها بنشینند، فلسفه بافی کنند که گذشته برای امروز نمیتواند سرمشق باشد. این حرفها را بعضیها میگویند. میخواهند اینها را با شیوههای فلسفی ـ به خیال خودشان ـ درست کنند، نمیتوانند! کاری به آنها نداریم. قرآن صادق مصّدق است و ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت میکند.»6
در خصوص حادثهی کربلا و نهضت امام حسین علیهالسلام عبرتگیری به چه معنا است؟ رهبر انقلاب معنای عبرتگیری از عاشورا را چنین تصویر مینماید:
«عاشورا به غیر از درس، یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد. یعنی چه عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند، بفهمد در چه حال و وضعیتی است. چه چیز او را تهدید میکند و چه چیز برای او لازم است. این را عبرت میگویند. یعنی شما از جادهای عبور کردید، یک اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده است، مچاله شده وسرنشینانش نابود شدهاند، میایستید و نگاه میکنید، برای اینکه عبرت بگیرید. معلوم شود که چه جور سرعت و حرکتی، چه جور رانندگیای به این وضعیت منتهی میشود. این هم نوع دیگری درس است. اما درس از راه عبرتگیری.»7
این رویکرد به عاشورا بیشتر وقتی ثمر بخش است که حاکمیت اسلامی در جامعه به وجود آمده باشد و عوامل قهقرایی که به صورت سلولهای فاسد و مفسد در آمدهاند از درون جامعه شروع به فعالیت کنند. هدف این است که چهرهی این عوامل ترسیم شود تا نحوهی عملکرد آنها شناخته شود و برای جلوگیری از تکرار تاریخ و از میان رفتن ثمرهی مجاهدتها، فعالیت آنها در نطفه خفه شود.
رهبر انقلاب عبرتها را در همین راستا ارزیابی میفرمایند:
«در مباحث مربوط به عاشورا سه بحث عمده وجود دارد: یکی بحث علل و انگیزههای قیام امام حسین علیهالسلام است… بحث دوم بحث درسهای عاشورا است… بحث سوم درباره عبرتهای عاشورا است، که چند سال قبل از این، ما این مسأله را مطرح کردیم که عاشورا غیر از درسها، عبرتهایی هم دارد. بحث عبرتهای عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمدهی این بحث مخصوص به این زمان است، یعنی زمان ما و کشور ما، که عبرت بگیریم.»8
پندآموزی و عبرتگیری از هر حادثهای به میزان اهمیت آن حادثه و آثار آن در حیات اجتماعی انسان، در طول تاریخ، بستگی دارد. بعد از واقعهی بعثت خاتم پیغمبران، حادثهای به عظمت و آثار عاشورا در جهت احیای بعثت و در نتیجه تأثیر در زندگی بشر پدید نیامده.
اولاً حادثه را باید فهمید که چقدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم. کسی نگوید که حادثهی عاشورا، بالاخره کشتاری بود و چند نفر را کشتند. همان طور که همهی ما در زیارت عاشورا میخوانیم: «لقد عظمت الرزیّه و جلت و عظمت المصیبه»؛ مصیبت خیلی بزرگ است. «رزیّه»، یعنی حادثهی بسیار بزرگ. این حادثه، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بی نظیر است.»9
عظمت حادثه را وقتی بهتر درک خواهیم کرد که شخصیت امام حسین علیهالسلام را بشناسیم. او در کودکی محبوب پیامبر بود و آن حضرت او را سید شباب اهلجنت نامید و در دوران جوانی مورد احترام همگان بود. در علم و فضیلت و بزرگواری، همچون برادرش امام حسن علیهالسلام ، مانند خورشید، در میان مسلمانان، میدرخشید.10